دکلمه غزلیات حضرت حافظ

در این وبلاگ دکلمه غزلیات حضرت حافظ به دوستداران آن حضرت تقدیم می گردد. غزل ها در آپارات و یوتیوب هم بارگذاری می شود.

دکلمه غزلیات حضرت حافظ

در این وبلاگ دکلمه غزلیات حضرت حافظ به دوستداران آن حضرت تقدیم می گردد. غزل ها در آپارات و یوتیوب هم بارگذاری می شود.

غزل 016 - خمی که ابروی شوخ تو

 دکلمه غزل خمی که ابروی شوخ تو با صدای نسرین محمدی 

 

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت

شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن
که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت

به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم
چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت

بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد
صبا حکایت زلف تو در میان انداخت

ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم
سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش
هوای مغبچگانم در این و آن انداخت

کنون به آب می لعل خرقه می‌شویم
نصیبه ازل از خود نمی‌توان انداخت

مگر گشایش حافظ در این خرابی بود
که بخشش ازلش در می مغان انداخت

جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
مرا به بندگی خواجه جهان انداخت

غزل 001 - الا یا ایها الساقی

 دکلمه غزل الا یا ایها الساقی با صدای نسرین محمدی 


الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ ها

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل ها

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل ها

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل ها

حضوری گر همی‌ خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها