دکلمه غزل شراب و عیش نهان چیست با صدای نسرین محمدی
شراب و عیش نهان چیست کار بی بنیاد زدیم بر صف رندان و هرچه بادا باد
گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد
ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ از این فسانه هزاران هزار دارد یاد
قدح به شرط ادب گیر زانکه ترکیبش ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد
که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند که واقف است که چون رفت تخت جم برباد
ز حسرت لب شیرین هنوز می بینم که لاله می دمد از خون دیده فرهاد
مگر که لاله بدانست بی وفایی دهر که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد
بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد
نمی دهند اجازت مرابه سیر سفر نسیم باد مصلا و آب رکن آباد
قدح مگیر چو حافظ مگر به ناله چنگ که بسته اند بر ابریشم طرب دل شاد
دکلمه غزل ز گریه مردم چشمم با صدای نسرین محمدی
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است
به یاد لعل تو و چشم مست میگونت
ز جام غم می لعلی که میخورم خون است
ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو
اگر طلوع کند طالعم همایون است
حکایت لب شیرین کلام فرهاد است
شکنج طره لیلی مقام مجنون است
دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است
ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
که رنج خاطرم از جور دور گردون است
از آن دمی که ز چشمم برفت رود عزیز
کنار دامن من همچو رود جیحون است
چگونه شاد شود اندرون غمگینم
به اختیار که از اختیار بیرون است
ز بیخودی طلب یار میکند حافظ
چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است