دکلمه غزل خوش است خلوت با صدای نسرین محمدی
خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
هوای کوی تو از سر نمیرود آری
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد
دکلمه غزل جمالت آفتاب هر نظر باد با صدای نسرین محمدی
جمالت آفتاب هر نظر باد ز خوبی روی خوبت خوبتر باد
همای زلف شاهین شهپرت را دل شاهان عالم زیر پر باد
کسی کو بسته زلفت نباشد چو زلفت درهم و زیر و زبر باد
دلی کو عاشق رویت نباشد همیشه غرقه در خون جگر باد
بتا چون غمزه ات ناوک فشاند دل مجروح من پیشش سپر باد
چو لعل شکرینت بوسه بخشد مذاق جان من زاو پر شکر باد
مرا از توست هر دم تازه عشقی تو را هر ساعتی حسنی دگر باد
به جان مشتاق روی توست حافظ تو را در حال مشتاقان نظر باد