دکلمه غزل بنال بلبل با صدای نسرین محمدی
بنال بلبل اگر با منت سر یاری است که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاری است
در آن زمین که نسیمی وزد ز طره دوست چه جای دم زدن نافه های تاتاری است
بیار باده که رنگین کنیم جامه زرق که مست جام غروریم و نام هوشیاری است
خیال زلف تو پختن نه کار هر خامی است که زیر سلسله رفتن طریق عیاری است
لطیفه ایست نهانی که عشق ازو خیزد که نام آن نه لب لعل و خط زنگاری است
جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال هزار نکته در این کار و بار دلداری است
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آنکس که از هنر عاری است
برآستان تو مشکل توان رسید آری عروج بر فلک سروری به دشواری است
سحر کرشمه چشمت به خواب می دیدم زهی مراتب خوابی که به ز بیداری است
دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ که رستگاری جاوید در کم آزاری است
فوق العاده بود