دکلمه غزل روضه خلد برین با صدای نسرین محمدی
روضه خلد برین خلوت درویشان است مایه محتشمی خدمت درویشان است
گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد فتح آن در نظر رحمت درویشان است
قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت منظری از چمن نزهت درویشان است
آنچه زر می شود از پرتو آن قلب سیاه کیمیائیست که در صحبت درویشان است
آنکه پیشش بنهد تاج تکبر خورشید کبریائیست که در حشمت درویشان است
دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال بی تکلف بشنو دولت درویشان است
خسروان قبله حاجات جهانند ولی سببش بندگی حضرت درویشان است
روی مقصود که شاهان به دعا می طلبند مظهرش آینه طلعت درویشان است
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را سر و زر در کنف همت درویشان است
گنج قارون که فرو می شود از قهر هنوز خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
حافظ ار آب حیات ازلی می خواهی منبعش خاک در خلوت درویشان است
من غلام نظر آصف عهدم کو را صورت خواجگی و سیرت درویشان است
در پرتو الطاف حضرت حافظ سر افراز باشید.
سپاس فراوان