دکلمه غزل حسنت به اتفاق ملاحت با صدای نسرین محمدی
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان می توان گرفت
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت
زین آتش نهفته که در سینه من است خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت
می خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت
آسوده برکنار چو پرگار می شدم دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت
آن روز شوق ساغر می خرمن ام بسوخت کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت
خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان زین فتنه ها که دامن آخر زمان گرفت
می خور که هرکه آخر کار جهان بدید از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت
بر برگ گل به خون شقایق نوشته اند کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت
حافظ چو آب لطف ز نظم تو می چکد حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت
بر برگ گل به خون شقایق نوشتهاند
کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت.
عالی بود. به امید آنکه پختگی همه سالکان وحدت و جودی.
آمین .
