دکلمه غزل زاهد ظاهرپرست با صدای نسرین محمدی
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر اوست در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست
هر که خواهد گو بیا و هر که خواهد گو بگو کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بردر میخانه رفتن کار یکرنگان بود خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربی است عاشق دردی کش اندر بند مال و جاه نیست
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست. عالی بود.
