دکلمه غزل شربتی از لب لعلش با صدای نسرین محمدی
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود بار برست و به گردش نرسیدیم و برفت
بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت
عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
سلام روز به خیر. دلکلمه های شما فوق العاده است. به امید روزی که دکلمه های شما به صورت سی دی منتشر بشود و همه از آن بهره مند شوند ونامتان همانند جانتان جاودانه شود.
خیلی از لطف و مرحمت شما سپاسگزارم